يك گزارش ساده از شما

 
شاد كردن و شاد شدن به ساده ترين روش:
 
سلام . روز خوش . خواستم از کار چند نفر سپاسگزاری کرده باشم ولی جایی نبود که بشه این کار رو کرد به ذهنم رسید از طریق تو میتونم حداقل کار خوب این آدمارو انتقال بدم  . توی پارک اوستا بین انقلاب و نواب معمولا ساعت 8تا 9 شب سه تا آقای بالای 50 سال میان و برا گروهی پنجاه شصت نفره از خانمها و آقایون بازنشسته آوازهای قدیمی رو میخونن هر کسی هم آهنگ درخواستی داشته باشه اگه بلد باشن حتما اجرا میکنن تمام کسایی هم که اونجا هستن دست میزنن و برا حداقل یک ساعت غم و غصه هاشونو فراموش میکنن خودم حداقل از بیست نفرشون شنیدم که میگن خدا خیرشون بده که دلمومونو شاد میکنن ما نه کسی رو داریم بهمون سر بزنن نه جایی داریم که بریم و خوش باشیم اینا حداقل امیدوارترمون میکنن عاطفه و فائزه رو هم بردم اونجا اونا هم خیلی خوششون اومده بود گفتم شاید بشه حداقل یه تشکر خالی از اونا کرد و یه خدا قوت بهشون گفت .فعلا تو ماه رمضون تعطیل کردن ولی انگار ساعت 7 بعد از ظهر عید فطر همه قرارگذاشتن دوباره دور هم جمع بشن و شادی هاشونو از سر بگیرن
 
پي نوشت:
 
آرزوي خوب ما - من هم مانند تو قدرداني و سپاسگزاري از آدمهايي كه شادي و شادي آفريدن را پاس مي دارند و در راه آن تلاش مي كنند وظيفه و نياز خودمون مي دونم.

از دست تا پا

 

 

نوشته بود 

چه خوشبخت هستند آنها كه به پاي هم پير مي شوند ، نه به دست هم

 

21تير ماه – روز بدون كيسه پلاستيكي

 

 خيلي وقت‌ها مي‌شه از خودت شروع کني!
خيلي وقت‌ها مي‌شه با يه "نه" کوچيک، يه قدم بزرگ برداشت!
خيلي وقت‌ها مي‌شه گفت: ممنون، کيسه پلاستيکي نمي‌خوام!

كيسه هاي پلاس
تيكي كه ما روزانه استفاده مي كنيم، نزديک به ۵۰۰ سال طول مي كشه تا تجزيه شوند. اين كيسه ها به دليل سبكي به راحتي توسط باد در همه جا پخش مي شوند و معمولا سر از طبيعت در ميارند. حتي اگر اين مواد سوزانده شوند توليد اسيد کلريدريکو گاز سمي ديوکسين مي كنند و در نهايت باعث آلودگي هوا خواهند شد و اين يعني..... مرگ تدريجي!

در حالي که گاهي پيش مي آد كه ما نياز به كيسه پلاستيكي نداشته باشيم
 و خريد هامون به آساني تو دستمون يا کوله و کيفمون جا بشن!

اگر هر ايراني يك كيسه كمتر مصرف كند ، 75مليون كيسه كمتر در طبيعت رها خواهد شد. بياييد به راههايي بيانديشيم كه مصرف كيسه پلاستيكي را كمتر كند ،

  

بگذرايم به بوته هاي بيابان به جاي كيسه پلاستيكي گل بپيچد

 

به بهانه جشن تيرگان - روز ملي دماوند

روز سيزدهم تير ماه گويا با حساب و كتاب سالنامه هاي امروزي ،  برابر با روزي است كه در ايران باستان جشن تير گان و يا جشن آب برگزار مي شده است.

اين روز گويا همان روزي است كه آرش كمانگير از بالاي دماوند كوه  ، تير ي را از كمان رها مي كند تا در كنار رود جيجون بر تنه درخت گردويي نشان مرزي ايران و توران باشد. همچنين روز گراميداشت ايزد آب و ستاره باران آور تيشر بوده است و به همين بهانه آيين آب پاشان يا سر شوران در ايران كهن در اين روز برگزار مي شده است.

يكي از آشنايان سال گذشته به اين جشن رفته بود و امسال ما هم ، همراه او شديم. يه جمع ۱۸ نفره! برنامه اين شد كه پيش از رفتن به جايگاه برگزاري سري هم به دشت شقايق هاي دماوند بزنيم.كه البته در دشت شقايق ديگر تنها مي شد ساقه هاي بي گل و يا شمار كمي گلهاي كوچك و كم برگ را ديد. بايد براي ديدن گلها بالاتر مي رفتيم كه با برنامه ريزي ما سازگار نبودو بنابر اين به همان چند گل و ديدن چشم انداز بند لار بسنده كرديم.

و اما از جشن روز ملي دماوند: اين جشن گويا از سال ۸۴ با تلاش و اراده انجمن كوهنوردان و شماري از دوستداران دماوند و  همكاري شوراي شهر و دانشگاه پيام نور رينه لاريجان آمل برگزار مي شود. غرفه هايي بود كه دوستداران زيست بوم برگزار كرده بودند و در آن از شنبه هاي بدون پلاستيك گفته مي شد و راهكار هايي براي كاهش توليد زباله . برشور هايي هم به بازديدگنندگان داده مي شد كه كه من با اجازه ايشان در دنباله اين نوشتار گزيده هايي از آنها را خواهم آورد .

 در بخشي از برنامه دكتر صادقي به همراه بانويي  داستانهايي از شاهنامه  به شيوه  شاهنامه خواني قهوه خانه اي برگزار كردند و اما ...

آقاي دكتر گلايه هاي درد مندانه و البته دلسوزانه در اين باره داشتند . كه ما كه خود رستم و آرش داريم اين چه رسانه اي است از جومونگ مي گويد و اينكه آيا هنوز هم بايد شاهنامه  خواني در اين دوره اينترنت و  تلويزيون و كامپيوتر فقط در قهوه خانه ها برگزار شود و تنها مقصر اين وضع را صدار و سيما و دولتمردان مي شناختند و ....

ولي من پرسشي دارم كه آيا  هيچ انديشيده ايم اگر شاهنامه خواني( به همين شيوه اي كه دكتر و آن خانم گرد آفريد خوان براي ما خواندند) در يك برنامه تلويزيوني پخش شود به راستي چقدر بيننده خواهد داشت .

به راستي چه شماري از كودكان و نوجوانان ما مي توانند با اين شيوه پيوند برقرار كنند. از آن خوششان بيايد و  سپس آن را دنبال كنند.

راستش در همان سال و در ميان بسياري از دوستداران چشن هاي آييني و دماوند و آرش تماشا كردن و گوش سپردن به برنامه شاهنامه خواني نه چندان آسان بود و نه چندان دلچسب.

مي گويم نكند ايراد در نوع نگرش شاهنامه دوستان به شاهنامه است . نكند تاريخ مصرف شاهنامه خواني به اين پيوه به پايان رسيده و دوستداران خرمند فرزانه فردوسي بزرگ بايد به دنبال روش و شيوه نوين و امروزي پسند باشند تا راهي براي  رساندن سخنان شيرين اين شاه ملك سخن به گوش كودك و زن و مرد و جوان امروزي پيدا كنند.

يادمان باشد كه اگر براي شاهنامه خواني ديگر محدوديت هاي قرآن خواني را نداريم مي توانيم به آن موسيقي اضافه كنيم - گاهي با ادبيات امروزي بازگويش كنيم و گاهي داستانهاي مي نيمال و اقتباسي از آن بسازيم. نيازي نيست كه حتما داستان دراز نبرد ها را به تمامي و شيوايي بگوييم تا برسيم به خردورزي ها و گوشه هاي ناب انساني و دوستي و آشتي جويي آن. يادمان باشد شاهنامه داستان شاهان نيست بلكه شاهان بهانه اي شده اند كه داستان زنان و مردان آزاده اي گفته شود  كه  تنومندي بدن  و زورمندي هاي بازو براي ايشان تنها يك راه و ابزار است تا مرام  پهلواني  و گستردگي انديشه وخرد  و پهناي دل وجان را  براي آدميان بياموزند

راستي دوستان و خوانندگان گرامي شما ريشه مشكل شاهنامه نخواندن را چه مي دانيد و براي حل اين مشكل چه راه هايي پيشنهاد مي كنيد.

يك رويدارد نرم و خزنده از ديدگاه من

 

پنج شنبه پيش رفته بودم هفت تير براي خريد مانتو.

البته خيلي وقته كه با ديدن پوشش مردم و به ويژه دختران جوان و نوجوان با خودم مي گم چه خوب شد كه مردم از آن حرص پوشيدن لباس هاي تنگ و كوتاه و بيماري آرايش هاي پر رنگ و پيرايش هاي بد رنگ رها شدند. ديگه كمتر خبري از لباس هاي سياه مي شه توي تن مردم ديد. خيلي خوبه كه مردم به سوي شاد پوشي رفتند. مردم از پوشيدن پوشاك اجق - وجق انگار بالاخره خسته شدند و به سوي شيك پوشي گام برداشتند. گويي بالاخره ياد گرفتند كه فارغ از مد و مد بازي بايد چيزي كه مي پوشند به زيبايي ها شون افزوده بشه.

بازي رنگها كه نخست در اندازه شال و روسري شروع شد كم كم به پايي نشت پيدا كرد و اكنون در كوچه و خيابان مي تواني حتي بر سر  مادر بزرگها هم  چار قد هاي شاد ببيني و مانتو هايي كه نيازي نيست حتما قهوه اي سوخته باشند . چند تا حاشيه گلي يا حتي يك متن گل گلي هم به مانتو مادر بزرگها هم افزوده شده.

هفت تير كه رفتم ، بيشتر متوجه اين قضيه شدم.گفتم ياد آوري كنم و به شما هم بگم و اميد وار باشم كه  بتوانیم همراه مردم خوب ما اكنون كه دانسته اند برای اینکه سبک  نباشند نیازی نیست حتما سنگین باشند بلکه می توانند با چند نقطه یا بهتر بگویم نکته شیک باشند.با افزودن نکات دیگری به متن زندگی روزمره و دراز خویش شادی های ماندنی و پایدار را هم میهمان همیشگی زندگی میهنمان بکنیم.